خنده تلخ

خنده تلخ

طنز ؛ خنده؛
خنده تلخ

خنده تلخ

طنز ؛ خنده؛

مشروبات الکلی !

دیشب  تنهایی تو خیابون پرسه میزدم یه هو  هوس خوردن ماءالشیر  یا به قولی آبجو ( البته از نوع  اسلامیش ) کردم  یه بطری خریدم همون در مغازه واسادم شروع کردم به نوشیدن. بطری رو

انداختم تو سطل آشغال تشنه بودم دوباره نوشیدم ... دوباره و....دوباره ...و دوباره...و  

دوباره نوشیم  مغازه دار با تعجب دهنش وا مونده بود و  هاجو واج منو نگاه میکرد یه هو گفت:  

مشکوک شدم نکنه الکلی زده کارخونه آره  پسر ؟ 

منم که معده ام  حسابی پر شده بود آروغی زدم و خودمو کمی تکون دادم و تلو تلو راه رفتم وگفتم : آره اگه پولشو ازم بخوای لوت میدم بیان بگیرنت. ( البته یه قسمت جریان ساخته ذهنم بود) 

 

حالا نگو رفتم خونه تا خود خود صبح کارم شده بود  شاشیدن!!!!!!!!!

نظرات 2 + ارسال نظر
nima چهارشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:14 ق.ظ http://gomshodha.persianblog.ir

سلام
ممنون که بهم سر زدی
اره درسته کپی میکنم مطالب رو از جاهایی که فیلتر هست تا همه استفاده کنن
درضمن یادم نمیاد جایی نوشته باشم که اینا رو خودم نوشتم

خوب پس بهتره منبع رو ذکر کنی

فرشته پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:29 ب.ظ http://Fereshteh2012.com

سلام وب جالبی داری ................
مایل به تبادل لینک هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

البته با چه نامی بلینکمت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد