زندگی

زندگی

زندگی

زندگی

سخن

ز بس گرد خموشی بی تو در کاشانه می پیچد 


سخن چون بگذرد در دل ، صدا در خانه می پیچد

رویا

تنها کسی که هر نفسی مثل سایه ات 


افتاده پیش پای تو روی زمین ، منم

شعر

با تو آن روز که شطرنج محبت چیدم 


ماتی خود ز تو در بازی اول دیدم

شعر کوتاه

نا امیدی از وصالت بند بندم را گسست

لاک پشتی عاشق مرغ مهاجر شد شکست